جدول جو
جدول جو

معنی سگ انگور - جستجوی لغت در جدول جو

سگ انگور
تاجریزی، گیاهی پایا علفی پرشاخه و بالارونده با برگ های پهن و دندانه دار، گل های سفید و میوه های ریز و سرخ رنگ شبیه دانۀ انگور که در کنارۀ جنگل ها و ساحل رودخانه ها می روید و بلندیش تا دو متر می رسد، جوشاندۀ ساقه های آن در طب قدیم به عنوان معرق و تصفیه کنندۀ خون در طب به کار می رفته، انگور روباه، روباه رزک، روباه رزه، روباه تربک، روس انگروه، روس انگرده، سکنگور، سگنگور، روپاس، بارج، پارج، اورنج، اولنج، عنب الثعلب، لما، ثلثان، تاجریزی پیچ
تصویری از سگ انگور
تصویر سگ انگور
فرهنگ فارسی عمید
سگ انگور(سَ اَ)
سگنگور. گیاهی است علفی و یکساله از تیره بادنجانیان که در حقیقت یکی از گونه های تاجریزی محسوب میشود. ارتفاعش در حدود نیم متر است و در کنار گردابها و اراضی مزروع اغلب نقاط اروپا و هندوستان و آمریکای شمالی و ایران (خراسان) میروید. ریشه اش مایل بسفیدی وساقه اش راست و برگهایش بیضوی و کامل و کم و بیش دندانه دار و سبز تیره است گلهای آن کوچک و سفید است. میوۀ سگ انگور کروی شکل است و پس از رسیدن بنفش تیره میشود، عنب الثعلب، تاجریزی سیاه. (فرهنگ فارسی معین). دارویی است که آن را بتازی عنب الثعلب گویند. (برهان) (آنندراج). رجوع به عنب الثعلب و سگنگور شود
لغت نامه دهخدا
سگ انگور
گیاهی است علفی و یکساله از تیره بادمجانیان که در حقیقت یکی از گونه های تاجریزی محسوب میشود. ارتفاعش در حدود نیم متر و در کنار گردابها و اراضی مزروع اغلب نقاط اروپا و هندوستان و آمریکای شمالی و ایران (خراسان) میروید. ریشه اش مایل به سفید و ساقه اش راست و برگهایش بیضوی و کامل و کم و بیش دندانه دار و سبز تیره است. گلهای آن کوچک و سفید است. میوه سگ انگور کروی شکل است و پس از رسیدن بنفش تیره میشود عنب الثعلب تاجریزی سیاه
فرهنگ لغت هوشیار
سگ انگور
تاج ریزی
فرهنگ گویش مازندرانی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از آش انگور
تصویر آش انگور
سیاه درخت، درختی با شاخه های پرخار برگ های دندانه دار گل های کوچک زرد، میوۀ تیره رنگ با سه یا چهار دانه که طعم تلخ و بوی نامطبوع دارد و از آن شیره ای می گیرند که در طب به عنوان مسهل به کار می رود، خوشه انگور، اشنگور، خرزل، کلی کک، شوکة الصباغین، شجرة الدکن، نرپرن، نرپرون
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از آب انگور
تصویر آب انگور
افشرۀ انگور، آبی که از انگور رسیده بگیرند، شراب، عرق، می، باده
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از سگنگور
تصویر سگنگور
تاجریزی، گیاهی پایا علفی پرشاخه و بالارونده با برگ های پهن و دندانه دار، گل های سفید و میوه های ریز و سرخ رنگ شبیه دانۀ انگور که در کنارۀ جنگل ها و ساحل رودخانه ها می روید و بلندیش تا دو متر می رسد، جوشاندۀ ساقه های آن در طب قدیم به عنوان معرق و تصفیه کنندۀ خون در طب به کار می رفته، انگور روباه، روباه رزک، روباه رزه، روباه تربک، روس انگروه، روس انگرده، سکنگور، سگ انگور، روپاس، بارج، پارج، اورنج، اولنج، عنب الثعلب، لما، ثلثان، تاجریزی پیچ
فرهنگ فارسی عمید
(بِ اَ)
شراب. باده:
آب انگور بیارید که آبان ماهست
آب انگور خزانی را خوردن گاهست.
منوچهری.
ای یار سرود و آب انگور
نه یار منی بحق والطور.
ناصرخسرو.
زاهد گوید که جنت و حور خوش است
من میگویم که آب انگور خوش است.
خیام.
زآب انگور، نار طبع مکش
زآتش باده آب روی مبر.
سنائی
لغت نامه دهخدا
(سَ گَ)
مخفف سگ انگور است و آن میوه ای باشد بمقدار فلفل و آن سرخ و سیاه رنگ نیز میباشد و بتازی عنب الثعلب گویند و در فرهنگ سروری به معنی سپستان هم آمده. (آنندراج) (برهان). عنب الثعلب. (دهار) (انجمن آرا). میوه ای باشد بمقدار فلفلی که سرخ و سیاه رنگ باشد و بوتۀآن یک گز بلند شود و برگ آن شبیه به برگ توت است لیکن کوچکتر از توت بود و آن را بتازی عنب الثعلب گویند. (جهانگیری). تاجریزی. عنب الثعلب. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
تصویری از آب انگور
تصویر آب انگور
شراب، باده
فرهنگ لغت هوشیار
گیاهی است علفی و یکساله از تیره بادمجانیان که در حقیقت یکی از گونه های تاجریزی محسوب میشود. ارتفاعش در حدود نیم متر و در کنار گردابها و اراضی مزروع اغلب نقاط اروپا و هندوستان و آمریکای شمالی و ایران (خراسان) میروید. ریشه اش مایل به سفید و ساقه اش راست و برگهایش بیضوی و کامل و کم و بیش دندانه دار و سبز تیره است. گلهای آن کوچک و سفید است. میوه سگ انگور کروی شکل است و پس از رسیدن بنفش تیره میشود عنب الثعلب تاجریزی سیاه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از آب انگور
تصویر آب انگور
((بِ اَ))
فشرده انگور، شراب، باده
فرهنگ فارسی معین
انگور دیررس، گونه ای انگور دانه درشت که در مهرماه قابل
فرهنگ گویش مازندرانی
انگور دیررس، گونه ای انگور دانه درشت که در مهرماه قابل
فرهنگ گویش مازندرانی
درخت انگور
فرهنگ گویش مازندرانی